نتایج جستجو برای عبارت :

اینبار فقط برای مادرم{قلب بنفش}

انشای بسیار زیبای یکی از دوستام، حتما بخونیدش!
مستی به وقت نیمه شب
درست در تکاپو برای یافتنی اوجی دردناک برای این سری که گرمای پرواز بر فراز نوشته را بال بزند و بعد در نقطه ای که انتظارش را ندارید با ترس سقوط آشنا کند.

ادامه مطلب
رنگ بنفش طراحی لباس 
این رنگ فرعی از ترکیب دو رنگ قرمز و آبی به وجود می آید خصو صیات این رنگ،سردی ، کناره گیری، انزوا طلبی وبی طرفی و کنایه از خون و غم و اندوه و تسلیم است. این رنگ نمایشگر بی خبری و بی اختیاری و ظلم و دشواری است ورنگی مرموز و بر انگیزاننده احساسات است.
 
 
 
 
 
 
 
 
همیشه کفش های بنفش اش را به پا می کرد، روبان‌ اش که طرح گل داشت را می پیچاند دور سرش و لباس گل گلی‌ اش را می پوشید. جلوِ پنجره می ایستاد و ساعت ها به درختی که در حیاط خانه ی همسایه روبرویی بود زل می زد. برگ های درخت را می شمرد، روز به روز کمتر می شدند و مریضی اش شدیدتر می شد..آخرین برگ اگر می افتاد زندگی اش تمام بود. این حرف را مادر رزیتا به او گفته بود و علیرضا را مُجاب کرده بود بعد از سه سال قلم مو به دست بگیرد و روی درخت خانه شان برگ نقاشی کند. علی
مادرم مرد بود...
له باوکم پرسی
- پیاو به چکه سیک الین؟
وتی: روله که م؛ پیاو او که سه یه که خوی 
له ریگه ی ئاسایشو هیوری بنه ماله خوی فیدا بکات.
له لای خوم بیرم که رده وه؛
خوزگه منیش وه کو دایکم
پیاو بوایه م
₪ برگردان فارسی:
از پدرم پرسیدم:
- مرد به چه کسی میگویند؟
گفت: دلبندم
مرد کسی است که
خود را
فدای آسایش و راحتی
خانواده میکند
منم اندیشیدم
کاش منم
مانند مادرم
مرد بودم
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپید
مادرم هرشب برایم قصه ای می خواند،که میگفت:با به دنیا آمدن کودکی جدید،زن نیز،برای دیگربار،در جهانی دیگر،متولد می شود.موطن جدیدش می شود بهشت...من شناسنامه ی مادرم را دیده بودم.مادرم اهل هیچ کجا نبود!جای محل تولد در شناسنامه اش خالی بود.بهشت را که دیگر در شناسنامه نمی نویسند...
 
دانلود پاورپوینت هم خوانی" مادرم زهرا"
 
دانلود پی دی اف هم خوانی " مادرم زهرا"
 
 
 
مادرم زهرا مادرم زهرا (2)
مادرم زهرا مادرم
دخترت هستم و مهربان مادری
دست من، دست تو، تو بهشت منی،جانم
مادرم زهرا مادرم زهرا (2)
مادرم زهرا مادرم
هستی­ام حسینو دل دهم دست تو
تا ظهور مهدی، مأنم هستی تو، جانم
مادرم زهرا مادرم زهرا (2)
مادرم زهرا مادرم
منصوره، معصومه، زکیه، حکیمه
دخترت هستم و مادری فاطمه، جانم
مادرم زهرا مادرم زهرا (2)
مادرم زهرا مادرم
ــــــــــــ
اینكه سلاح فروخته شده دراثرتعویض محل فروش یامدت زمانی بالاارزش بالایی میافت برای دونالدوحشت آفرین بود.
اوهمیشه ازیادآورشدن عبارت كاغذفاقدارزش واهمه نداشت.معاهدات اسلحه وغیره بیشترزیان نصیبش میكردند.
امكان داشت كشورهاسلاح هارامهندسى معكوس كنند.ازآن جهت تحمیل قوانین استفاده كنندیاازآن بعنوان جانشین طلاودلاراستفاده كنند.
فكراوسراسرسودآورى نداشت دركل بروزبودن همه سلاح هادركشورهاراخواستارنبود.
وقتی که من 13 سال داشتم ، متوجه شدم نمی توانم به مدت زیادی وضعیت خاص خودم را نادیده بگیرم . هر روز صبح در آیینه به خودم نگاه می کردم و وقتی چشمانم به مو های ریز قهوه ایم می افتاد ، اعتماد به نفسم از هم می پاچید . صورت دوستانم عاری از هر چیزی بود و با این که آن ها هیچ گاه متوجه سبیل من نشده اند ، اما باز هم من خجالت می کشیدم . این موضوع را نمی توان در آموزش آرایشگری کتمان کرد . مادرم من را به سالن زیبایی خود برد و کنار من نشست . یک متخصص زیبایی ، یک واکس
هروقت مادرم رو بغل میکنم یاد اون طفلونکیها میوفتم و گریه میکنم....
من گریه میکنم....
مادرم گریه میکنه....
همدیگرو بغل میکنیم،محکمه محکم....و از خدا طلب ارامش داریم برای عزیزانی که عزیزهاشونو از دست دادن....
تا قبل از اینکه بیام ایران،تنهایی اشکهام میریخت......الان تو بغل مادرم اشکهام سرایز میشه....
اولین باریه که اومدم ایران و هم ذوق میکنم و هم گریه.....با لبخندِ نه از ته دل....
خدایا صبرمون بده...
 
مادرم هرشب برایم قصه ای می خواند،که میگفت:با به دنیا آمدن کودکی جدید،زن نیز،برای دیگربار،در جهانی دیگر،متولد می شود.موطن جدیدش می شود بهشت...من شناسنامه ی مادرم را دیده بودم.مادرم اهل هیچ کجا نبود!جای محل تولد در شناسنامه اش خالی بود.بهشت را که دیگر در شناسنامه نمی نویسند...
بسم رب الرفیق_ مثلا مادرت رو ببین مربا دوست نداره، ولی برای شادی دیگران انواع مرباها رو درست میکنه و همیشه خونتون پره مرباس... .+هیچوقت تا اون موقع به این فکر نکرده بودم که مادرم چه فداکاری هایی میکنه که کاملا از چشم من پوشیده شده؛ نه که پوشیده شده باشه، برام عادی شده. شاید حتی خیلی هاش شده وظیفه! مادرم هیچ وقت نگفت لباس هات رو خودت اتو کن، ظرف ها رو بشور، خونه رو جارو کن، لباس ها رو پهن کن، فلان چیز رو برام بخر! مادرم حتی هیچوقت نگفت: امروز استرا
سلام
امروز وقتی از خواب بیدارشدم شنیدم که مادرم میخواهد برود وبرود حلیم ونون تازه بخرد وبیاید تا باهم ودورهم صبحانه بخوریم و پدرم از کارمادرم خوشش امد و گفت: علی هم  با خو دتببر تا دست تنها هستی وبعد مادرم گفت باشد   وبعد هم من هم رفتم تا لباس بپوشم و تا دنبال مادرم برو م 
منو مادرم ام روز یک پیاده روی اساسی کردیم  و مادوتا اول رفتیم حلیم گرفتیم و بعد رفتیم نون سنگک برای صبحانه گرفتیم  و بعد رفتیم خانه و یک صبحانه ی درجه یک خوردیم.
یه کم بعد از
 من یک دخترم...
لوس پدر، عشق مامان و همبازی برادر.همیشه قبل از خواب، خیالبافی می کنم.همیشه هنگام خرید، بهانه ی عروسکی دیگر را می گیرم.هر شب، در آغوش پدرم می خوابم؛و صبح ها با بوسه ی مادرم از خواب بیدار می شوم.عاشق رنگ بنفش و صورتی ام.عاشق چشمان آبی و موهای خرمایی ام.عاشق خانه ای هزار طبقه کنار قصر سفیدبرفی ام.ولی با اینکه هیچ کدام از اینها را ندارم، خوشحالم.چون می دانم بهترین مخلوق خداوند هستم؛مهربان تر ازسفید برفی، زیباتر از سیندرلا،بازیگوش
همین نیم ساعت پیش،میخواستیم بریم بهشت فاطمه که سرخاک بستگانمون...
 راه افتادیم....
وسطای راه،یه جایی جاده ۲ بانده بود....تریلی از روبرو اومد،پدرم خواب رفته بود.....ماشین ما مستقیممم.....تریلی مستقیممم....فقط یک لحظه مادرم داااااد کشییییید داااااری چیکاااار میکنی......من و خواهرم دیدیم تریلی داره مستقیم میاااد،ماهم روبروش!!!!!....خلاااصهههه.....با داااااد مادرم،پدرم از خواب پرید و فرمون رو کج کرد و جون سالم بدرد بردیم.....
اره دوستان عزیز.....داااد مادرم ن
¤ مادرم مرد بود...
 له باوکم پرسی- پیاو به چکه‌سیک الین؟وتی: روله‌که‌م؛ پیاو او که‌سه‌یه‌که خوی له ریگه‌ی ئاسایشو هیوری بنه‌ماله خوی فیدا بکات.له لای خوم بیرم که‌رده‌وه؛خوزگه منیش وه‌کو دایکمپیاو بوایه‌م!. ₪ برگردان فارسی: از پدرم پرسیدم:- مرد به چه کسی میگویند؟گفت: دلبندممرد کسی است کهخود رافدای آسایش و راحتیخانواده میکندمنم اندیشیدمکاش منممانند مادرممرد بودم!. سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
پدر و مادر در زندگی انسان خیلی مهم هستند.
برای خود من که ثابت شده از پدرم گرفته که همیشه پشت منه تا مادرم که همیشه نگران منه در واقعیت من زندگیمو مدیون اونها هستم.دراین نوشته میخواهم از اونا تشکرکنم که من رو به این سن وسال و مقام رساندن.
کیپریپدیوم‌های زرد و بنفش از نادرترین گل‌های دنیا محسوب می‌شوند. اصالت این گل به اروپا و به‌خصوص انگلستان بازمی‌گردد. شکل ظاهری این گل سبب شده تا آن را به یک کفش یا یک ظرف تشبیه کنند. با وجود این‌که هم‌اکنون شمار کیپریپدیوم‌های زرد و بنفش کم است اما تعداد آن‌ها پیش از سال 1917 کمتر هم بود اما در این سال یک باغ زیبا از گل کیپریپدیوم‌ در انگلستان کشف شد و از سال 1981 نیز این گیاهان نایاب تحت حفاظت قرار گرفته‌اند. متاسفانه افراد بسیاری به صورت
تو چند ساله گذشته اولین سالیه که آرزوی تولدم مرگ نیست! نه اینکه نگاهم عوض شده باشه و امید زندگی باشه نه، فقط دلم به حال پدر و مادرم سوخته خیلی سختی کشیدن دلشون یکم آرامش می خواد......
تولدم مبارک پدر و مادرم که با همه بدیام براشون عزیزم....
برو ای باد 
برو تا ان سوی خواب عطشناک کبوترها 
در انجا بر فراز گنبد نیلی 
زنی را خسته و مغموم
بر درگاه می بینی 
که با چشمان مخمورش 
تمام کوچه را 
در انتظار و حسرت دیدار می کاود 
بگو با مادرم ای باد 
تو را کی برده ام از یاد 
ترا کی برده ام از یاد 
   بهمن ماه ۱۳۹۸  علیرضا حسنی تقدیم به مادر 
 
چندروز پیش بود که پاییز امد. از روز اول سرما خوردم. البته انقدرها هم سرد نبود ولى خانه ى من یک زیرزمین است و سردتر از بقیه ى خانه هاست. خانه ى من تفاوتى با زندان ندارد. من در طول روز نور افتاب را حس نمیکنم و صداى هیچ پرنده اى را نمیشنوم. یکبار دامادمان گفت که خانه ات مناسب خودکشى ست. دامادمان بسیار قدبلند و تو دل برو و اردیبهشتى ست! مادرم او را پرستش میکند. البته که خداى مادرم، برادرم است ولى دامادمان هم پیغمبر همان خداست! و هرچه باشد دختر تحصیل ک
چند روزی می بینم اوضاع خانه آشفته است. مادرم مضطرب است و پدرم شب ها به خانه نمی آید. اوایلش مادرم همه چیز را عادی جلوه می داد و درباره پدرم هم می گفت دیر به خانه می آید. اوایل هم قابل باور بود ولی دیشب که ازش پرسیدم چرا واقعا بابا اینقدر دیر می آید به خانه می آید در جواب گفت که رفته است تهران برای پروژه اش. اما بابا که چمدانش را نبرده است او هیچوقت اینقدر ناگهانی به تهران نمی رود قطعا. فهمیدم قضایایی پیش آمده اصرار کردم و سعی کردم که بفهمن چه شده ک
چشمامو که باز کردم برای هزارمین بار فهمیدم ک دگ نمیخوام با پدر و مادرم زندگی کنم...
هرچقدر خوب....هرچقدر دلسوز....هرچقدر مهربون....
من دیگه ن می تو نم!
مسخرس ک اجازه ندارم مستقل زندگی کنم....
باید طرح برم یه جای خیلی دور
تحمل زندگی با پدر و مادرم رو ندارم
مادرم آدم بی‌هیاهویی‌ست. مثال همان حدیثی‌ست که نمی‌دانم چه کسی گفته. که غم مومن در دلش است و شادی‌اش در چهره‌اش! مادرم همین است. از همان آدم‌هایی که می‌توانیم نوبل صلح را بدون هیچ پارتی بازی، با خلوص تمام به او تقدیم کنیم. از آن آدم‌هایی که دشمنش را با خوبی‌اش شرمنده می‌کند. هوای دوستانش را دارد. از همان مادرهایی که در سریال‌های بریتانیایی دیده می‌شوند. مهربان، رقیق، شیرینی‌پزی ماهر که همیشه خانه‌اش بوی وانیل می‌دهد و مینی‌مالیستی
در عالم کودکی به مادرم قول دادم ،که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم.مادرم مرا بوسید.و گفت : نمی توانی عزیزم !گفتم : می توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم .مادر گفت : یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی .نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم .ولی خوب که فکر می کردم مادرم را دوست داشتم .معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم !بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل
   یه شال سرخابی سفارش داده بودم. دیروز رسید ولی عوض سرخابی، یه رنگی بود که ما بهش میگیم بنفش زشت. اومدم ازش عکس بگیرم بفرستم براش بگم: گلم این رنگی که فرستادی که سرخابی نیس. که اونم بگه: عزیزم فلان و بهمان. بعد هر چی عکس گرفتم، با فلش، بی فلش، توی اتاق و توی هال، همه ی همش عین عکسای خود پیجه از اب دراومد.
هیچی دیگه. فعلا دارم به خودم می قبولونم که رنگ بنفش زشت چقده بهم میاد.
میرای دیروز ازم پرسید که دنیات چه رنگیه؟ مطمئن نبودم. تک رنگ نبود، اما وسط دنیام وایساده بودم و نمی تونستم ببینم چه رنگیه. بهش گفتم طیف آبی-بنفش. جواب داد: پس به خاطر همینه که دنیات رو دوست دارم. دنیای من آبیه، به رنگ غم.امروز وقتی داشتم با گوشی باتری خالی کرده و چتر رنگین کمونیم برای خودم زیر بارون این طرف اون طرف می گشتم، به این نتیجه رسیدم که دنیام آبی نبود، بنفش هم. دنیام سیاه بود. سفید بود. خاکستری بود. 
✍️نامه ای به مادرم ...سلام مادراول نامه ام به نام خدا ...خدایی که بهم نشون دادی مهربونهخدایی که بهم نشون دادی چقدر بخشندس.و اما بعد ...مادرم من پسرم آسمان به زمین بچسبد زمین به آسمان ...درست یا غلط غرور مردانه ام اجازه نمیدهد همیشه موقع دیدار مانند کودکی تورا در آغوش بگیرم و از داشتنت لذت ببرمولی خدا میداند دلم آنقدر برای نوازش کردن موهایم با دستانت تنگ است که نمیشد نوشت ...مادرم آنقدر فهیمانه مرا تربیت کردی که امروزه وقتی کسی از من تعریفی میکن
یک ماه پیش با مادرم کاموا خریدیم و یک جفت میل هم همراهش برداشتیم. مادرم می خواهد آنها را شال و کلاه کند. از همان روز مادرم شروع به بافتن کرد و الان تا حدودی شال را تمام کرده است. 
برادر من دامپزشک است و برای خودش یک گربه ی ملوس دارد.اول از او خوشم می آمد‌٫ تا اینکه یک روز شال زیبایم را شکافته شده دیدم. حدس می زدم کار گربه باشد و حدسم هم درست بود.
آن روز آنقدر گریه کردم که خوابم برد و در خواب غرق شدم:
یک گربه ی بزرگتر از من جلوی رویم بود. داخل یک خان ک
تا که سر به روی پیکرم گذاشت، جز قلم، سری به دستِ من نبود
هیچ درد سر نداشتم، اگر: این زبانِ سرخ در دهن نبود
دستِ بی‌اجازه‌ی پدر، بلند... وای از زبانِ تلخِ مادرم
کاش در زبان مادریِّ من، زن بُنِ مضارعِ زدن نبود
مادرم وطن! بگو کدام دیو، بچه‌هات را به مرزها فروخت 
مادرم وطن! بگو پدر نبود، آن که هرگز اهلِ این وطن نبود
پای حجله‌های خون، برادرم، پاش را فروخت، یک عصا خرید 
او بدونِ پا به جشنِ مرگ رفت، بس که هیچ پای‌بندِ تن نبود
توی واژه‌نامه جای جنگ،
حراج بافت مردانه مدل Zibo (بنفش)
فروش ویژه بافت مردانه مدل Zibo (بنفش)
قیمت ارزان بافت مردانه مدل زیبو Zibo رنگ بنفش
بافت مردانه مدل Zibo (بنفش)
http://lavanshop.sabzgostar.net/product/pid/3449
 
65,000 تومان
 





بافت مردانه مدل Zibo سایز بنـدی:فـــری سایز مناسب L/XL قد آستین :54 سانتی متر قد بافت : 67 سانتی متر جنس: کاموای ریزبافت رنگ بافت:بنفش الیاف درجه یک تن خور بسیار عالی فقط 65 تومان پرداخت در محل گارانتی تعویض
ادامه مطلب
من عاشق این هستم که چگونه تام فورد یک مجموعه تابستانی را در زمستان می ریزد ، زیرا ، در صورت انتظار ، جت خصوصی منتظر است تا ما را به مالدیو بزند؟ برای تعطیلات. * تلنگر مو *
Winter Soleil آخرین پرتاب LE او است و دارای یک دوئل سرخ ، چهار روغن لب غلتکی (بسیار جذاب ، من می دانم!) ، یک روغن بدن با رایحه Gardenia با وانیل دنج ، برجسته ، برجسته ، رژ لب و چشم و پالت گونه با یک بنفش فلفل قرمز ، بنفش / پرتحرک قوی.
مجموعه کالاهای زمستانی tom fordتام فورد وینت سولیلهوم ... حالا که
یکی از دوستانم بعد از کلاس مرا تا جایی رساند. خیلی با هم صحبت کردیم، خیلی درد دل کردیم. میگفت: خواهرم هفده سال هست که کانادا اقامت دارد. خودم هم چند باری کانادا رفته ام، اما بعد از چند روز دلم میگیرد. سوار هواپیما میشوم و برمیگردم. اصلا من دلم لک میزند برای فحش دادن های ملت پشت چراغ قرمز! دلم تنگ میشود برای صف های بانک...به زاینده رود اشاره کرد و گفت: اصلا دلم برای مادرم تنگ میشود. نگاه کن، مادرم چطور آغوشش را برای من باز کرده، نگاه کن از شکنج موها
خواص و فواید چشمگیر کلم بنفش
 
کلم بنفش ، که به آن کلم قرمز نیز گفته می شود ، متعلق به جنس گیاهان Brassica است. این گروه شامل سبزیجات پر مواد مغذی مانند کلم بروکلی ، جوانه بروکسل و کلم است.
طعم آن شبیه به کلم سبز است. با این حال ، انواع بنفش در ترکیبات گیاهی مفید که با مزایای سلامتی مانند استخوان های قوی تر و قلب سالم تری ارتباط دارند ، غنی تر است.
همچنین تصور می شود که کلم بنفش باعث کاهش التهاب و محافظت در برابر انواع خاصی از سرطان ها می شود. علاوه بر
متن ترانه آرون افشار به نام مادر

مادرم حرفی بزنکه تشنه لالایی اممن که جان میدمبرایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد دلم پیش تو پیدا میشود این همه خوبی چه جوری در دلت جا میشودمادر همه جان و تنم شوق نفس کشیدنم به موی تو قسم تویی تویی همه جان و تنممادر همه جان و تنم شوق نفس کشیدنم به موی تو قسم تویی تویی همه جان و تنمماد
 رنگ؛ شاید بتوان آن را مهمترین عنصر این جهان دانست، تصور کنید در یک دنیای سیاه و سفید زندگی می‌کردید، آنموقع چه اتفاقی می‌افتاد، مجبور بودید همه چیز را یا سیاه ببینید و یا سفید و بنوعی اصلا هیچ انرژی را دریافت نمی‌کردید و هیچ روحی در زندگی وجود نداشت!
یکی از این رنگ‌هایی که سبب روح بخشی به دنیای اطراف ما شده است رنگ بنفش است که امروز باشگاه خبرنگاران جوان تصمیم دارد تا اطلاعاتی شگفت انگیز از این رنگ را در اختیار شما قرار دهد، پس پیشنهاد می
 رنگ؛ شاید بتوان آن را مهمترین عنصر این جهان دانست، تصور کنید در یک دنیای سیاه و سفید زندگی می‌کردید، آنموقع چه اتفاقی می‌افتاد، مجبور بودید همه چیز را یا سیاه ببینید و یا سفید و بنوعی اصلا هیچ انرژی را دریافت نمی‌کردید و هیچ روحی در زندگی وجود نداشت!
یکی از این رنگ‌هایی که سبب روح بخشی به دنیای اطراف ما شده است رنگ بنفش است که امروز باشگاه خبرنگاران جوان تصمیم دارد تا اطلاعاتی شگفت انگیز از این رنگ را در اختیار شما قرار دهد، پس پیشنهاد می
[داخلی. خانه‌ی مادرم در تهران]شرت‌هایم را شسته بودم. من همیشه یک تَشت شرت برای شستن دارم! رفتم تا یکی را از روی بالکن بردارم. مادرم با حالتی خندان، شوکه و سرزنشگر گفت «ئــه!» منظورش این بود که چرا بدون حجاب رفته‌ام بیرون! در شهرکی نظامی زندگی می‌کنند و نگران بود که ممکن است این «کون برهنگی‌»های من کار دستشان بدهد. شرت پشت‌بازِ توریِ فیروزه‌ای رنگم را برداشتم.- اینو می‌خوای بپوشی؟؟!!! دکترا می‌گن آدم عفونت می‌کنه!+ با اینا راحت‌ترم. مشکل
یاس بنفش 
یکی دیگر از گیاهان دارویی که امروز به معرفی ان می پردازیم گیاه دارویی یاس بنفش است .گیاهی است از خانواده  زیتون Oleaceae که گونه مختلفی دارد و واریته  از آن 
پر پرمی باشد.گل آن خوشه  و بسیار معطر به رنگ حنایی ارغوانی و بنفش ولی کم دوام است. درختچه  است به بلندی ۳-۲ متر، برگ آن بزرگ، بیضی نوک تیز با قاعده  قلبی 
شکل، متقابل با دمبرگ دراز می باشد. میوه آن کپسول و تخم مرغی شکل به طول ۱/۵ - ۱ سانتی متر است که در آن دانه  درشت و بالدار یاس قرار دا
صورتی،بنفش،آبی،سبز،نارنجی و زرد
موجوداتِ کوچکِ رنگی رنگی،که صدای جیک جیکشان این طرف بازار را برداشته بود!همه ی آن ها را گذاشته بودند در یک جعبه ی چوبی کوچک.حسابی به هم چسبیده بودند و به زحمت می‌توانستند چند سانتی متری راه بروند.دور و برم پر بود از بچه های همسن و سال خودم که با شوق و ذوق بسیار،جوجه رنگی ها را نگاه می‌کردند.هر وقت هم که کسی می‌خواست یکی  بخرد،همه شروع می‌کردند به اظهار نظر که کدام رنگ را بخری بهتر است!دویدم به سمت مادرم.جلوی
پدر و مادرم  چند روزی است به سفر رفته اند و در هنگام بدرقه ی امیرعباس برای سفر مشهد در کنارمان نبودند. مادرم ناراحت بود که چرا سفر خودشان را چند روز عقب نینداخته بودند و پدرم شب قبل تماس گرفت و با امیر خداحافظی کرد و از امیر شماره ی کارتش را خواست تا توشه ی سفرش را برایش کارت به کارت کند. 
اینجور مواقع ناخودآگاه یاد پیرمرد و تمام نفهمی هایش می افتم!
آرایش چشم خاص
آرایش چشم بنفش | آرایش چشم مجلسی با سایه بنفش و آبی| جدیدترین مدل میکاپ چشم
زیباترین مدل های آرایش چشم بنفش و آبی
 
آرایش چشم بنفش بسیار زیباست و طرفداران زیادی دارد. استفاده از سایه های بنفش اگر به صورت حرفه ای انجام پذیرد هر رنگ چشمی را جذاب تر خواهد کرد.
با ما همراه باشید تا چند نمونه از جدیدترین و زیباترین مدل های آرایش چشم با تم بنفش را مشاهده نمایید.
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
شاید ما آدم ها اگر ناراحت نباشیم ,اگر درد نکشیم، اگر دل تنگ کسی نشویم ،نتوانیم زندگی کنیم . مثلا ما دوست داریم خودمان را درگیر رابطه های عاطفی با بقیه ی آدم ها کنیم . به یک نفر دل ببندیم و به او محبت کنیم. دوست داریم کسی برایمان مهم باشد . دوست داریم برای کسی مهم باشیم. و همه ما میدانیم که رابطه جدید فقط غم بیشتر می آورد .وقتی که بچه بودم ، وقتی مادرم بهم میگفت حوصله ات را ندارم ، یا وقتی پدرم هرگز بغلم نمی‌کرد ، ناراحت میشدم .حالا وقتی مادرم بهم م
شاید ما آدم ها اگر ناراحت نباشیم ,اگر درد نکشیم، اگر دل تنگ کسی نشویم ،نتوانیم زندگی کنیم . مثلا ما دوست داریم خودمان را درگیر رابطه های عاطفی با بقیه ی آدم ها کنیم . به یک نفر دل ببندیم و به او محبت کنیم. دوست داریم کسی برایمان مهم باشد . دوست داریم برای کسی مهم باشیم. و همه ما میدانیم که رابطه جدید فقط غم بیشتر می آورد .وقتی که بچه بودم ، وقتی مادرم میگفت حوصله ات را ندارم ، یا وقتی پدرم هرگز بغلم نمی‌کرد ، ناراحت میشدم .حالا وقتی مادرم میگوید حو
پولیش و واکس 3 اکستریم هایبریدنت سوناکس : 

پودر اکسید آلومینیومی بسیار ریز باعث رفع نور Verkratzungen ، لایه های خشک شده و صاف شدن رنگ می شود.
براق عمیق و براق ، ترمیم و ترمیم شدید رنگ کارایی دارد.
مناسب برای بدنه
براق کننده، محافظت کننده، پولیش کاری،تشکیل لایه‌ای با دوام بر روی رنگ خودرو

شناسه محصول : 202200
عینک های آفتابی تنها برای زیبایی مورد استفاده قرار نمی گیرند .این عینک
ها مانند یک نگهبان از چشمان شما در برابر اشعه  ماوراء بنفش خورشید
،محافظت می کنند.( تابش اشعه ماوراء بنفش [UV] نوعی انرژی تولید شده توسط
خورشید است که باعث سرطان پوست و بیماری های چشمی می شود) انجمن اوپتومتری
آمریکا در این باره می گوید،شما باید به دلایل  زیر از عینک های آفتابی در
نور خورشید استفاده کنید. ادامه مطلب
مادرم  درس   مهربانی   را
از  برایم  چه  خوب  معنا   کرد
آنکه با حرف های ساده خود
طبع   شعر   مرا   شکوفا   کرد
مادرم،  آب   بود   و   آیینه
خویش را  نزد خویش  پیدا کرد
روز و شب  در  کنار  گهواره
کار  امروز   و   کار   فردا   کرد
روشنی بخش جان من مادر
دل  من  را  به  رنگ  دریا  کرد
کوله باری   ز  نور  از  امید
از    برای    سفر    مهیَا    کرد
زیر  اقدام   او   بهشت  برین
برگه اش  را  خدای  امضا  کرد
هر که از مِهر  مادری  سرشار
وصف خورشید  ع
40 روز پیش خبر مرگ دختر عموی سی و چند ساله‌ام را شنیدم. مرگی ناگهانی و بی‌خبر. همانقدر ناگوار و شوکه کننده مثل وقتی که در بچگی امتحانی را خوب می‌دادم و وقتی با نمره‌ی افتضاحش روبرو می‌شدم نمی‌دانستم چه کار کنم.امروز 40 روز از آن بُهت گذشت. بُهتی که آرام آرام یخش شکسته شد. یخی که برعکس همیشه، سرد نبود، داغ بود.زندگی این روزهایم جوری بود که پدر و مادرم را نمی‌دیدم. هرروز و هرساعت کنار زنعمو و عمویم بودند. روزهایی که سرکار بودم با مادرم چت می‌کر
من تا شروع دبیرستان به طرز دیوانه واری به مادرم وابسته بودم. مادر من وقتی خونه رو ترک میکرد اگه یکم رفتنش طولانی میشد من شروع میکردم به زار زدن و تصور کنید که یه نوجوون ۱۴ ساله بودم! خواهر برادر کوچیک تر من باید از من مراقبت میکردن نه من از اونا!
من در کل دوران تحصیلم با درسای حفظی مشکل داشتم. من تا آخر دوران راهنمایی دینی رو با مادرم میخوندم! ولی در تحلیل و ریاضیات اینطور نبود. با اینکه به دلیل معلمای بد از ریاضی رونده شده بودم اما همیشه قوی بو
چادرت، بهترین پناه من
پناهی بهتر از این ندارم
 
 
چرا می ترسم ..
از دور شدن از مادرم می ترسم ..
نفس های کم و بیش که به من زندگی دوباره می دن، از مادرم زهراست ..
از اینکه لحظه ای دستم از گوشه چادرش جدا بشه می ترسم
هنوزم، محکم نچسبیدم .. گاهی می رم پِیِ بازیچه ها .. مشغول میشم
 
وقتی که دیدی هر کاری که می کنی، دنیایی یا آخرتی، بازم یادش بودی، و از یادت نبرد مادرت رو 
بدون این مادر داره نگاهت می کنه ..
چه لحظه های شیرینی ..
ساعت ۶ صبح امد دم در خونمون که عذر خواهی کنه و  گفت جمع کن بریم شهر خودمون ,خونمون... !!!
نخواستم برم اما دیدم اگر نرم عقده ای میشه که جلوی بابام ,عذر خواهیشو زمین انداختم... هر چند پدر مادرم اصلا نفهمیدن ما دعوا کردیم... ,مادرم گفت ناهار بمونین شب برین... . 
 
توی اوج این اتفاقات بد ,وام ازدواجمون رو هم ریختن به حسابمون,صد میلیون ... اول قرار بود شوهر وام بده به من که ماشینمو عوض کنم اما الان گفت پراید خیلی هم ماشین خوبیه ! ۲۰۶ استهلاکش بالاست که من وامم
دنبال چاره بود که یک جای خالی بزرگی که مثل یه سیاه‌چاله‌ی بزرگ توی زندگیش بود رو پر نه ولی تسلی بده. به کتاب‌ها و قصه‌ها پناه برد و ماری رو دید که وسط اون داستان‌ها زنده‌س. تصمیم گرفت هر روز یک کتاب بخونه و براش یادداشت بنویسه و این تصمیم جهادی، لایف استایل زندگیشو متحول کرد و یک سال بعد، دیگه اون آدمی نبود که بود.
قصه‌ها، برای سیاه‌چاله لالایی گفته بودن و اون حالا آروم خاطرات قشنگش رو با ماری مرور میکرد چون که یاد گرفته بود تا وقتی که کسی
چند روزی بیش تا نوروز نیست       من ندانم راز این نوروز چیست
از همان دوران دور کودکی             حال من تا این کنون بازم یکیست
کل سال آیا نبودم دلخوشی            علتش را نیک باید بنگریست
خنده و شادی به روی مادرم           باید آرم صدر علت های لیست
شادی اش ما را به شادی می کشاند        گویی ما را داده اند صد نمره بیست
گرچه اینک جسم او از ما جداست         روحش اما می کند هر لحظه زیست
بهر من بود او پدر هم مادرم                 برتر از مهرش بگو جانم که کیست
ر
ﻞ ﺭﺯ ﺻﻮﺭﺗ ﻧﻤﺎﺩ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﻼ‌ﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﺤﺴﻦ، ﺷﺎﺩ ﻭ ﻗﺪﺭﺩﺍﻧ ﻣ ﺑﺎﺷﺪ.ﺷﻮﻓﻪ ﻫﺎ ﻞ ﺭﺯ ﺻﻮﺭﺗ ﻧﻤﺎﺩ ﺷﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﻞ ﺭﺯ ﺻﻮﺭﺗ ﻫﻤﻨﻦ ﺑﻪ ﻇﺮﺍﻓﺖ ﻭ ﻟﻄﺎﻓﺖ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ.....
ﻞ ﺭﺯ ﻧﺎﺭﻧﺠ ﻧﻤﺎﺩ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺍﻧﺮ ﺍﺳﺖ.ﻞ ﻫﺎ ﺭﺯ ﻧﺎﺭﻧﺠ ﺭﺍ ﻣ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺍ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﺗﻤﺎﻞ ﺷﺪﺪ ﻭ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺮﺩ.....
ﻞ ﺭﺯ ﺑﻨﻔﺶ ﻧﻤﺎﺩ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﻧﺎﻩ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﺖ.ﻞ ﺭﺯ ﺑﻨﻔﺶ ﺗﺮﻩ ﺑﺮﺍ ﺑﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺰﺭ ﻭ ﻋﻈﻤﺖ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﺷﻔﺘ ﻭ
تولدت مبارک سولین بانو
الهی موفق ترین باشی و همیشه دلت شاد باشه:) بسی کنار مامان اینا بهت خوش بگذره:)
خوشبخت ترین بشی جانم:)
بیا شمع هارو فوت کن ، تا صدسال زنده باشی:)
دخترمون چون بنفش دوست دارن کیکمونم این رنگیه:)من نمیدونم چرا تو بنفش دوست داری شومارِ دومِ من؟!
تولد بازیه ، فرداهم تولد داریم ؛) دست و جیغ هوراا
مادرم یه مدتی رفته بود شهر دیگه و نبود. وقتی اومد بدو بدو رفتم سمتش و براش با آغوش باز کردم اونم با دستانی که زیاد رو به بالا باز شده بود. قبلا چنین کاری نمی کردم یعنی احوالپرسی داغ بود اما نه این شکلی. خلاصه نوآوری جذابی بود. هر دو کیف کردیم.
مادرم ای بهتر از فصل بهار
مادرم روشن تر از هر چشمه سار
:)
استفاده از رنگ بنفش در دکوراسیون داخلی بسیار خوشایند است زیرا رنگی جذاب و پرطرفدار است که در خانه زیبایی می‎آفریند.
رنگ بنفش با طیف‌های متعددی که دارد جاذبه‌های بی‌نظیری به خانه می‌بخشد. بنابراین دکوراسیون خانه به رنگ بنفش جلوه‎ای بسیار دلنشین و زیبا دارد.
از آنجاکه در ترکیب رنگ بنفش هم از رنگ‌های گرم و هم سرد استفاده شده است، این رنگ با اکثر رنگ‌ها هماهنگی خوبی دارد.
از ویژگی‌های بارز دکوراسیون خانه به رنگ بنفش این است که در اکثر سبک
 رنگ؛ شاید بتوان آن را مهمترین عنصر این جهان دانست، تصور کنید در یک دنیای سیاه و سفید زندگی می‌کردید، آنموقع چه اتفاقی می‌افتاد، مجبور بودید همه چیز را یا سیاه ببینید و یا سفید و بنوعی اصلا هیچ انرژی را دریافت نمی‌کردید و هیچ روحی در زندگی وجود نداشت!
یکی از این رنگ‌هایی که سبب روح بخشی به دنیای اطراف ما شده است رنگ بنفش است که امروز باشگاه خبرنگاران جوان تصمیم دارد تا اطلاعاتی شگفت انگیز از این رنگ را در اختیار شما قرار دهد، پس پیشنهاد می
بذر فلفل دلمه ای بنفش
 
محصول کشور روسیه
** محصول مناسب باغچه و گلدان **
جدید،زودرس
وزن هر عدد فلفل بین 90-100 گرم، می باشد.
کاملا ارگانیک
رنگ آنها بنفش تیره می باشد.
طعم شگفت آور و خوشمزه
برای چاشنی، پخت و پز  استفاده می شود
دارای مقاومت بسیار بالا
www.karnila.ir
فروشگاه بذر کارنیلا
دیر وقت بود که از حمام اومدم بیرون
دیدم چراغا خاموشه و مامان و بابا خوابن
تو دلم خوشحال شدم که مامان خوابه
مگرنه باز شروع میکرد به گفتن : زود باش موهاتو خشک کن و روسری بزن سرما نخوری و بیا این ژاکت رو بپوش و ....
از پله ها آروم رفتم بالا و اومدم توی اتاقم
بعدشم انگار که قرص خواب خورده باشم، سریع خوابم برد
چند ساعت بعد حس کردم ینفر اومد توی اتاق
رفت بخاری رو زیاد کرد
و اومد پتو رو بکشه روم
که گفتم: مامان تویی؟
گفت: اره، موهاتو خوب خشک کردی سرما نخور
یه دونه از این سورت ها گرفتم که میزنی به جای هندفری گوشی و میتونی دو تا هدفون رو بش وصل کنی که با دو تا هندزفری مختلف بتونی همزمان یه اهنگ رو بشنوی:))))))))
الان اینقدر ذوق دارم باش با یکی اهنگ گوش بدم و راه برم که نمیتونم تا شنبه وایستم و الان حتی دلم میخواد با یه غریبه یا باغبون محل راه برم و اهنگ گوش بدم:)))))))
اصلا با این سورت و اهنگ های درست و حسابی میتونم تو این خیابون بنفش پرواز کنم
هر چند که باید یا با یه دوست صمیمی بری یا اون شخص مورد نظر که بتو
مادرم !
زمانی که خبر شهادتم را شنیدی ، گریه نکن...
زمان تشییع و تدفینم گریه نکن...
زمان خواندن وصیت نامه ام ، گریه نکن...
فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش میکنند ، و زنان ما عفت را...
وقتی جامعه ما بی غیرتی و بی حجابی فرا گرفت ، 
مادرم گریه کن که اسلام در خطر است!
(وصیت نامه شهید سعید زقاقی)
 
سلام خدمت کاربران گرامی
سوال من اینه چگونه بدون کمک مادرم و بدون رفتن به کلاس آشپزیی یه کدبانو عالی بشم؟
راستش من عاشق و شیفته هنر آشپزیی هستم. مادرم نمیتونه بهم یاد بده چون مریضه دیابت داره،   برای زخم های پاش بده بیاد تو آشپزخونه و همین طور کمرش هم درد میکنه که با عصا راه میره، هزینه های کلاس آشپزیی هم بسیار بالاست و پول ندارم بدم، من بخوام حتی حلوا و شله زرد درست کنم به تنهایی خب یه چیز شیرینه و مادرم نمیتونه تست کنه چون دیابت داره. پس نمی
دانلود آهنگ جدید آرون افشار به نام مادر
آهنگ زیبا و خاص در موزیکِ تو : ♫ دانلود آهنگ مادر
Download New Music BY : Aron Afshar | Madar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ مادر آرون افشار
♬♬♬
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد دلم پیش تو پیدا میشود این همه خوبی چه جوری در دلت جا میشود
تک
مردم شهید بابایی را به ‌خوبی شناخته ‌اند و اکنون باید بیشتر پیرامون شخصیت مادرم صحبت کنم تا جامعه بداند مادرم برای تعالی پدر زحمت ‌های بسیاری را متحمل شده است. در حقیقت از دامن زن، مرد به معراج می ‌رود. همراهی و هم فکری مادرم با پدر توانست شرایط را برای رسیدنش به سرمنزل مقصود آماده و مهیا کند. در تمام شرایط سخت و نبودن‌ های پدر، مادرم بود که با تمام سختی‌ های پیش ‌رو اوضاع خانه را آرام می ‌کرد تا بتوانیم به درس و مشق خود برسیم.

ادامه مطلب
جشن تولد 35 سالگی ام هر چند با تشریفات برگزار کردم اما به دلم نچسبید چون فقط من و همسرم در خانه حضور داشتیم . تا سال قبل که در خانه بابام بودم و در عقد بودیم وقتی زمان تولد می رسید مادرم بهم یه هدیه ناقابل می داد به قول خودش و میگفت کم ما کرم شما و روبوسی میکردم با مادرم و بهم تبریک میگفت . هدیه مادرم چی بود ؟ یک پاکت پول که معمولا مبلغ 50 یا 100 هزار تومان پول داخلش میگذاشت و میداد . هنوز پاکت ها و نامه هایی که برای تولدم نوشته رو به یادگار نگه داشتم .
وقتی بچه بودیم، مادرم یک عادت قشنگ داشت: وقتی توی آشپزخانه غذا می پخت برای خودش یواشکی یک پرتقال چهارقاچ می کرد و می خورد. من و خواهرم هم بعضی وقت ها مچش را می گرفتیم و می گفتیم: ها! ببین! باز داره تنهایی پرتقال می خوره. و می خندیدیم. مادرم هم می خندید. خنده هایش واقعی بود اما یک حس گناه همراهش بود. مثل بچه هایی که درست وسط شلوغی هایشان گیر می افتند، چاره ای جز خندیدن نداشت.مادرم زن خانه بود (و هست). زن خانواده بود. زن شوهرش بود. تقریبا همیشه توی آشپ
 رنگ؛ شاید بتوان آن را مهمترین عنصر این جهان دانست، تصور کنید در یک دنیای سیاه و سفید زندگی می‌کردید، آنموقع چه اتفاقی می‌افتاد، مجبور بودید همه چیز را یا سیاه ببینید و یا سفید و بنوعی اصلا هیچ انرژی را دریافت نمی‌کردید و هیچ روحی در زندگی وجود نداشت!
یکی از این رنگ‌هایی که سبب روح بخشی به دنیای اطراف ما شده است رنگ بنفش است که امروز باشگاه خبرنگاران جوان تصمیم دارد تا اطلاعاتی شگفت انگیز از این رنگ را در اختیار شما قرار دهد، پس پیشنهاد می
سویشرت مردانه مدل Alfred (بنفش)
75,000 تومان






طراحی جدید با ترکیب دو رنگ تیره و روشن!!
ضمانت 10 روزه تعویض سفارشات
مطابقت کامل با محصولات
تحویل و پرداخت درب منزل در سراسر کشور
پشتیبانی قبل و بعد از ارسال سفارشات
خـرید پستــی

ادامه مطلب
امروز ظحر من داشتم در حیاط چوب بازی می کردم  کهوقتی رفتم توی خانه فهمی دم که نا ها ر کتلت داریم به مادرم گفتم که که مامان صادات سس گوجه برای کتلت ناهار امروز داریم  وبعدمادرم بهمن گفت که نه سس گوجه نداریم ومن گفتم که کتلت بدون نو شابه   کتلت نمی شود  وبعد مادرم به من گفت باشد و خودت برو  از کوثر 14 نوشابه و سوس گوجه بخر واز آنجا که در حیاط  بودن و چوب بازی کردن  خیلی داشت به من خوش می گذشت گفتم  خیلو خوب باشه  
وقتی که کمی بیشتر  بازی کردم یعنی وق
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
این پنج اشتباه رنگ موهایتان را زود از بین می برد:
1. شستشوی زیاد با آب داغ(بیش از دوبار در هفته)2. شستشو با شامپوهای معمولی به جای شامپوهای مخصوص موهای رنگ شده3. عدم استفاده از شامپوهای نرم کننده مخصوص موهای رنگ شده4. عدم آبرسانی به مو(به وسیله محصولات آبرسان مو یا آلوورا)5. اگر بعد از مدتی موهایتان به زردی زد با شامپوهای بنفش موهیتان را بشویید(شامپوهای بنفش ضدزردی هستند که رنگدانه های آبی جدا شده از فولیکول مو را به آن بازمیگردانند.
لیست آرایشگا
چند روز پیش مادرم بهم گفت یکی از لباس هاتو بدیم خیاط برات درست کنه.منم قبول کردم چند باری رفتم لباس رو پوشیدم و خانم خیاط لباسو برام درست کرد.آخرین باری که رفته بودم اونجا موقع برگشتنی یه خانمی مادرم رو صدا زد(فروشنده ی مغازه ی نزدیک خونه ی خانم خیاط بود)
من رفتم تو ماشین نشستم.بعدا مادرم گفت خانم فروشنده گفته یکی از دوستام برای پسرش دنبال یه دختر برای ازدواج می گرده می شه شماره تلفنتون رو بدین برای دخترتون خدمت برسن؟
بعد از چند روز بالاخره ام
پدر من پارسال مرد. مادرم می‌گه بهترین کار اینه که وانمود کنم هیچ وقت دوستش نداشتم و اون هم هیچوقت دوستم نداشته. اون وقت دیگه حالم بد نمیشه.گفتم: این کار رو میکنی؟آره.فایده‌ای داره؟فکر کنم آره.مادرم میگه باید وانمود کنیم اصلا نبوده، باید فکر کنم چیزهایی که ازش یادم میاد همه‌اش خواب و خیاله.فایده‌ای داره؟فکر کنم آره. گاهی مطمئن نیستم چیزی که ازش یادمه واقعیته یا خیال. تو هم باید امتحان کنی. ضرر نداره که.
بندبازان/ دیوید آلموند/ ترجمه شهلا انت
سلام.
امروز از اول صبحی اعصابم خورد شد.زنگ زدن گفتن امروز نیرو کم داریم شیفت می یای؟منم گفتم باشه می رم ولی بعدا پیش خودم گفتم شیفت هام زیاد بوده این ماه خب یکی دیگه شیفت بره.زنگ زدم به مسئول شیفت صبح گفت که حالا شما بیا ، سرپرستار باید یه فکری کنه به جای کمبودها.
همینطور که داشتیم صحبت می کردم یه دفعه صدای کوبیده شدن شنیدم(جا داره بگم که من و مادرم تو ماشین نشسته بودیم من جای راننده بودم پدرم ماشینشو به من داده بود یه کاری داشتم با مادرم رفته ب
سلام من علی محمد هستم
من دیشب وقتی می خواستم به خوا بم  مبایلم را ساعت هشت صبح کوک کردم وبعد مادرم به من گفت که علی وفردا  ساعت هشت صبح تو بی دار نمی شی  واگر فردا گوشییت زنگ زد با کتک بیدارت میکنم ومن هم گفتم باشد  ومن را فردا با کتک بی دار کنید چون میدانستم اگر صبح زود مادرم من را بیدار کنه می توانم به کارها و ورزش  شم برسم وبعد از یکم بازی رفتم وهمراه همه ی خانواده یعنی من به همراه پدر ومادرم ودوتا برادر هایم مهدی وامیر حسین  رفتیم وخوابیدیم
بسم الله 
« مادرم خواب دید که من درخت تاکم. تنم سبز است و از هر سرانگشتم، خوشه های سرخ انگور آویزان. مادرم شاد شد از این خواب و آن را به آب گفت.فردای آن روز، خواب مادرم تعبیر شد و من دیدم اینجا که منم باغچه ای است و عمری ست که من ریشه در خاک دارم. و ناگزیر دستهایم جوانه زد و تنم، ترک خورد و پاهایم عمق را به جستجو رفت.و از آن پس تاکی که همسایه ما بود، رفیقم شد.و او بود که به من گفت: همه عالم می روند و همه عالم می دوند، پس تو هم رفتن و دویدن بیاموز.من خن
خب بریم سراغ معرفی یک کتاب:
تولستوی و مبل بنفش
نینا تصمیمی میگیرد یک سال هر روز یک کتاب بخواند. وقتی صفحات اول کتاب بودم با خودم گفتم چه کار سختی، هر روز یک کتاب را تمام
کردند یعنی هیچ وقت دیگه ای برای بقیه کارهایت نیست.اما نینا تمام یک سال کتاب خواند و حتی من را هم بیشتر از قبل عاشق کتاب 
کرد.
قبل از این کتاب، کتاب لذت خواندن در عصر حواس پرتی را خواندم و اینجا اعتراف میکنم که کتاب تولستوی و مبل بنفش دقیقا حرف های 
کتاب قبلی را زد اما جذاب تر و سا
♫ دانلود آهنگ مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی ام به نام مادر با صدای آرون افشار به همراه متن ترانه و بهترین کیفیت
Download New Music BY : Ali Aron Afshar | Madar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ مادر آرون افشار
♬♬♬
مادرم حرفی بزن که تشنه لالایی ام من که جان میدم برایت همدم تنهایی اممن همیشه کودکم آغوش تو جای من است من اگر خوبم دعایت پشت دنیای من استبوسه بر دستان گرمت میزنم شاه دلم با حضورت خانه روشن میشود ماه دلمهرچه میخواهد
حفاظت از آفتاباشعه‌ ماوراء بنفش خورشید تاثیر مخربی بر سطح پوست می‌گذارد. قرار گرفتن بیش از حد در معرض خورشید منجر به آفتاب سوختگی، پیری زودرس پوست، چین و چروک و مشکلات دیگر می‌گردد. چنین خساراتی می‌تواند به کمک کرم زینک اکسید پیشگیری گردد. آیا واقعا به عنوان ضد آفتاب عمل می‌کند؟. هنگامی که شما این کرم را بر روی پوست اعمال می‌کنید، جذب پوست نمی‌گردد، بلکه بر روی سطح پوست به شکل یک سد محافظتی عمل کرده که می‌تواند مانع از نفوذ اشعه‌ی ماور
سلامی مجدد به شما دوستان عزیز
ادامه:2-3 روز آخر شهریور رو استراحت کردم و از اول دوباره شروع کردم و برای ازمون جامع پایه قلمچی آماده میشدم ،دیگه حتی مادرم هم باورش نمی شد که من دارم انقدر درس میخونم(راستش یه حس غرور بهم دست داده بود که مادرم داشت ازم تعریف می کرد)......
ادامه مطلب
مادرم داره از پدرم جدا میشه تمام وسایل خونه رو مادرم با پس اندازش گرفته ما بچه ها شاهدیم آیا در صورت طلاق میتواند این وسایل را از پدرم بگیرد؟ آیا شهادت و تصدیق ما تاثیری دارد؟ چه روشی وجود دارد تا بتوانیم این وسایل را بگیریم؟

سلام بله. ولی فاکتور داشته باشند خیلی بهتر است

منبع: سایت وکالت دادراه
من کودکی فوق‌العاده‌ای داشته‌ام. مادرم زن دانایی بود که قبل از دوران مدرسه در خانه به من خواندن و نوشتن را یاد داد. همیشه برایم کتاب می‌خواند و خیلی زود من با کتاب، خواندن و نوشتن انس گرفتم. بیشتر ساعات روز را در کتابخانه‌ی مادرم و در کنار او می‌گذراندم. بوی کتاب‌ها و عطر دست‌های مادرم، موهای همیشه بافته‌اش، لبخند‌ و نوازش‌هایش همیشه در حافظه‌ی چشم‌هایم زنده‌ است. مادرم عصرها پشت پیانو می‌نشست و گوش مرا با بهترین‌ قطعات موسیقی کلا
یا رب
.
از تصویر دلخراش جیغ زدنت تو انستیتوپاستور تا بغض ترکیده ی من جلوی خانم های بخش اطلاعات، از گریه های تو, از درد پاهای کوچولوت... از بی قراری هات که گرسنه ای ولی نمیتونی شیر بخوری... از چشمای معصوم و نازت ک بی رمق منو نگاه میکنند.... از بغضی که چنگ انداخته به گلوی من ... فقط همش تو دلم میگم اگه محبت مادر به بچش انقدره که طاقت گریه هاشو نداره، اگه حد محبت مادر انقدره که بی تاب میشه، پس امامم چقدر شیعیانشو دوست داره؟ پس خدا چقدر به ما مهربونتر و دل
می‌گفت:ببین من آدم دروغ و دغل بافتن نیستم...نمیگم تو اولیمی، بودن!قبلِ تو خیلیا بودن، همه شونم وقتی اومدن گمون می‌کردم عشقن، کنارشونم بدک نبود حالم، می گفتم، می‌شنیدم، روزگار می‌گذروندم خلاصه...نبودناشونم یه چند صباحی حالمو بد می‌کرد اما هرچی بود می‌گذشت!اما تو نبودنات نمی‌گذره...تو نبودنات حالمو بد نمی‌کنه، می‌کُشه فقط!من با خیلیا خندیدم، اما فقط برا توئه که چشمام تر می‌شه، فقط رفتن توئه که به گریه م میندازه حتی فکر و خیالش!ببین من در
من و مادرم اخلاقیاتمون نقطه مقابل همه .
آهنگ هایی که من گوش میکنم مادرم دوست نداره و  آهنگ وفیلمایی که اون خوشش میاد من نمیپسندم.
سلیقمون تو خرید کردن وانتخاب لباس هم .... تفاهم نداریم.
ولی کاملا باهم کنارمیایم و به علایق همدیگه احترام میزاریم.
اما تنها مسئله ای که باهاش به تفاهم نمیرسیم اشپزی و خیاطیه...
هرچقدر اون خیاطی و دوخت ودوز  دوست داره من بیزارم 
اصلا منو شکنجه کنند ولی نگن بیا خیاطی یادبگیر :)
ادامه مطلب
من مردِ مادرم
تا همین دیروز پسر بودم
و حالا مادرم
با حفظ سمت ، شدم
امروز مردِ مادرم
چون بیوه ای شبیه تصویر سینمایی یک حماسه
در غاری افسونگر به تنهایی
اسطوره ی آینده زاییدم
مردِ مادر شدم
همینقدر افسانه
و چیست این اگر این نیست؟
که به مدت معلوم مادرم درد کشیدم
آدمی دیگر زاییدم
از ظاهرم معلوم بود و حالا دو نفریم
و اولی آیا هنوز زنده است؟
چیستم این اگر مردِ مادر نیستم؟
که هرچه اولی ام بد باشد اگر بمیرد خواهم گریست
مردِ مادر شدم
همینقدر جدی ، چندش
یکی از ابزارهایی که بسیار در علم
دکوراسیون مورد استفاده قرار می گیرد کاغذ دیواری ها می باشند که امروزه
این کاغذها ، طرح‌ها و رنگ‌های بسیار مختلفی را به خود گرفته اند و همچنین
نسبت به گذشته کیفیت و طرح های آن پیشرفته تر شده و در ضمن این نکته را
باید بدانیم که کاغذ دیواری یکی از ابزارهای بسیار قدیمی در دکوراسیون و
دیزاین آپارتمان ها و خانه ها و مکان های دیگر بوده است ، اما باید بدانیم کاغذ دیواری بنفش
نیز بسیار مورد استفاده می باشد . به این
رفتم به خانه مادرم..خانه بچگیها...
همه جا شعر باریده بود. توی خانه اش، روی بالشش و لحاف جهیزیه اش خوابیدم و خودم را در آغوشش احساس کردم. بود همان دور و برها بود. و داشت از دیدن نوه های قشنگش کیف می کرد و از شعر خواندن دختر کوچولوی برادر بزرگم دلش ضعف می رفت: تپلو ام تپلو....صورتم مثل هلو....
همان دور و برها می پلکید مواظب بود سیمانهای بنایی برادر کوچکترم خوب آب بخورند، و برای موفقیت فیلم برادر وسطی نذر می کرد. و قد و بالای نوه اولش را سیل می کرد .که وقت
رنگ سبز : برای درمان فیزیکی موثر  بکار میره ، برای کسانی که میخوان خودشون و دیگران رو درمان کنن ، با حفاظ سبزرنگ نور الهی ، انرژی درمانگر سبز رنگ ، بدن فیزیکی رو پاک میکنه و شفا میده 
رنگ بنفش :حفاظ بنفش با خودش دارای انرژی آتش بنفش رنگه ، که ضمن محافظت از شما در مقابل منفی گرایی ، شما رو با راهنمایی الهی همراه میکنه و ارتعاشات روحی شما رو بالا میبره
رنگ آبی : حفاظ رنگ آبی آرامش بخش و تسکین دهنده ست ، حفاظ خوبی برای شما موقع خوابتان هست و یا اگر ا
سلام خدمت همه دوستان و همراهان
پسری بالای سی سال هستم. چند هفته پیش با معرفی یک واسطه به همراه پدر و مادرم برای آشنایی با خانواده ای به منزل شون رفتیم. بعد از جلسه اول و برگشتن از منزل شون مادرم از من درباره دخترشون پرسید و من گفتم از این خانم خوشم نمیاد. 
مادرم اصرار کردند که خانواده خوب و محترمی هستند و دختر خوبیه، گفت مادرش به من گفته باید چند جلسه با من صحبت کنن، یک هفته بعد تماس گرفتن و قرار گذاشتن. قبل از رفتن به مادرم گفتم اگر میشه کنسلش ک
محرم شد. حالا دیگر هر شب صدای طبل از سر کوچه می آید و بعد همهمه‌ی نوجوان‌ها. من را یاد روزهایی می‌اندازد که برادرم هم یکی از همین نوجوان‌ها بود. نذر می‌کرد کل دهه را زنجیر بزند و می‌زد. آخر دهه میرفتیم خانه‌ی عزیز و شب آخر تازه میگفت نمیتواند بخوابد. شانه‌هایش بنفش شده بود و کبود. عزیز قربان صدقه‌اش می‌رفت. من شنل قهوه‌ای رنگی را که خاله‌ام برایم بافته‌بود میپوشیدم و خیابان‌های شهر را به دنبال هیأت‌ها می‌رفتیم. شام غریبان خانه‌ی خال
ایجاد لکه بنفش روی صفحه نمایش j7 pro یکی از شایع ترین خرابی
های گزارش شده توسط کاربران این گوشی است که در این مطلب به بررسی علت این
موضوع خواهیم پرداخت :
صفحه نمایش گوشی های j7 pro از
نوع لمسی خازنی سوپر آمولد ( SUPER AMOLED ) است که مزیت آنها نسبت به نوع
دیگر صفحه نمایش ( LCD ) کاهش ضخامت نمایشگر ، رسیدن حداکثر میزان نور به
سطح نمایشگر ، تصاویر روشن تر و ایجاد زاویه دید بهتر است. البته اصطلاح ال
سی دی برای صفحه نمایش آمولد گوشی j7 pro نیز در میان مردم رایج اس
مردی گناهکار در آستانه ی دار زدن بود . او به فرماندار شهر گفت : واپسین خواسته ی مرا برآورده کنید .به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است خداحافظی کنم . من قول می دهم بازگردم .فرماندار و مردمان با شگفتی و ریشخند بدو نگریست .با این حال فرماندار به مردمان تماشاگر گفت : چه کسی ضمانت این مرد را می کند؟ولی کسی را یارای ضمانت نبود .مرد گناهکار با خواری و زاری گفت : ای مردم شما می دانید که من در این شهر بیگانه ام  و آشنایی ندارم.یک نفر برای خشن
سلام دوستان گرامی
من به تازگی توی خانواده برتر عضو شدم و علت مطرح کردن مشکلم اینجا به این خاطره که احساس کردم اینجا واقعا براشون مهمه و راه حل های خوبی میدن، سایت های دیگه هم هست ولی فقط از تاپیک های خاله زنک و مسخره استقبال میکنن. 
مشکل من چیه؟
۲۶ سالمه، مادرم خیلی عصبیه و اخلاقش بده و گاهی تحمل ناپذیره برام. نمیدونم چه جوری باهاش رفتار کنم؟ اعتماد به نفسش هم خیلی پایینه، هم پدرم هم مادرم. و الان من، خواهر بزرگتر و برادرم هم اعتماد به نفس ندا
مادرم بی وقفه گریه میکنه... 
از صدای گریه و ناله و فریادش نفسم بالا نمیاد. 
تا داداشم زنده بود فقط اون بود. حالا که نیس بازم فقط اونه... 
حالم بده. 
نمیبخشم مادرمو. اگه حقی دارم حلال نمیکنم... 
+ من خودم تنهایی از پسش برمیام! هرکس اشتباه میکنه دیگه! همراهی و دوستی هیچ بنی بشری هم نمیخوام دیگه!  
+ آدما فقط به هم آسیب میزنن. من به بقیه و بقیه هم به من. همشون... :|
+ قلبم درد میکنه. از صبح نفسم بالا نمیاد! نمیدونم برا قلبمه یا از دست این فضای موجود خونه و ماد
 
پس از ۲۱ سال زندگی مشترک ، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد. آن زن مادرم بود که ۱۹ سال پیش از این بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن ۳ بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم…آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم ولی مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده ؟ او از آن دسته افرادی
دارم برای خودم دستکش تا به تا میبافم. همه میگویند به شدت شلوغ و زشت و دهاتی و چه و چه میشود! و من در حالی که نظراتشان را میشنوم و تایید میکنم دست چپم را با رنگ مخالف سر می اندازم تا دستکش هایم تا به تا شوند! 
سوم ابتدایی که بودم برای جشن یلدا قرار بود لباس های قشنگمان را بپوشیم. روسری ام بنفش بود، توری و سنتی با پولک های درشت گرد اویزان! بلوزم هم نارنجی سیر بود! با سه ردیف چین ساتن در کمر! مامان مدتها باهام صحبت کرده بود که عکسش برایت میماند، اینها
سلام 
من یه دختره هفده ساله هستم، از وقتی چشم هام رو باز کردم خونه پدر باباییم بیشتر میرفتم، اما هی که بزرگتر شدم کلا سردی عمه ها رو نسبت به خودم درک کردم تا اینکه یه روز یکی از عمه ها به مادرم بی دلیل حرف ناشایست زد ....
اون جا بود که منم دیگه نسبت به عمه هام سرد شدم، اما بازم مادرم میخواست رابطه منو با خانواده پدریم خوب کنه، حتی من تا چند هفته از ترس همین عمه خونه پدربزرگم نمیرفتم، بله شاید مسخره به نظر بیاد ولی من اون موقع چون سنم کم بود یه ترس
سلام.اسم من سیدمیثم یزدانی است.دوستانم مرا میثم کوچولو صدا می زنند.امروز می خواهم داستانی را برایتان تعریف کنم.
(داشتم با مادرم در خیابان قدم می زدم که ناگهان نوشته ای توجهم را به خود جلب کرد.پس مدتی به خود آمدم.اطرافم را نگاه کردم؛امّا دیگر مادرم را ندیدم!خیلی ترسیده بودم.از ترس جیغ بلندی کشیدم و شروع کردم به گریه کردن.پس از مدتی با خودم فکر کردم:<<گریه کردن فایده ای ندارد.>>پس دیگر گریه نکردم.نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم.آیا من ماد
خب امروز رفتم مصاحبه ساعت 6/30 با پدر از شهر به سوی مرکز استان حرکت کردیم ..
خیلی نشستم تا نوبتم شد ورفتم داخل در مورد شرایط ازدواج پرسید که من خیلی خوب نتونستم جواب بدم و همچنین دو تا ایه از قران گفت بنویس و تحلیل کن ایم خوب نبودم ؛
ولی بقیه قسمت ها بد نبود رو به خوب بود سوال های خطرناکی می پرسید که توی دلم خالی میشد 
اینکه قبول نشدی چی کار میکنی و...
کلا امروز بعد مصاحبه اصلا حالم خوب نبود  امشب یکم گریه کردم از گریه های مادرم و غصه خوردن هاش هم خس
تو همین حین صدای مادرم هم دراومدمادر: ای بابا باز شما دوتا مثل سگ و گربه افتادین به جون هم؟!خندیدم و گفتمشقایق: اون اول افتاد به جون من....مادر بحث بین مارو تموم کرد و من هم که فرصت رو مناسب میدیدم جفت پا اشکان رو انداختم تو اتاقش و گفتم که مزاحم خلوت من و مامانم نشه....خیلی آروم و شمرده به مامانم گفتمشقایق: مامان.... من و میشا و نفس.... قبول شدیم...مادرم با خوشحالی گفتمامان: وای چه خوب تو تهران قبول شدی....سرم رو انداختم پایین و گفتمشقایق: نه ... تو ... تو ش
 
صبیه علّامه طباطبائى، همسر شهید آیةالله قدوسى، مى گوید:
 
رفتار [علامه] با مادرم بسیار احترام آمیز و دوستانه بود. همیشه طورى رفتار مى کردند که گویى مشتاق دیدار مادرم هستند. پدرم همیشه از گذشت و تحمل مادرم تمجید مى کرد و مى گفت که این زن یازده سال و نیم در نجف تحمل هر سختى را کرده است. هشت بچه اش را پس از تولد از دست داده و دم نزده [است ] و در همه این مدت من مشغول درس خواندن بودم و او تنها در خانه.
 
در خانه اصلًا مایل نبودند کارهاى شخصى شان را کس دی
بذر ریحان بنفش
 
*محصول کشور روسیه*
سبزیجات 40-42 روز پس از جوانه زنی تولید می شود. گیاه مرتفع ، 30-40 سانتی متر ارتفاع دارد برگهای آن به اندازه متوسط ​​، بنفش ، با رایحه میخک تشکیل شده است. جرم گیاه 115-130 گرم است و به عنوان چاشنی سالادها ، سوپ ها ، غذاهای جانبی سبزیجات  با غذاهای گوشتی و ماهی استفاده می شود ، آنها در نهال ها یا با کاشت مستقیم در زمین باز پرورش می یابند. کاشت نهال در اواخر ماه اسفند – اوایل اردیبهشت انجام می شود. کاشت در خاک – در ماه ا
تاسوعا و عاشورای امسال را هم به روال سال قبل تنها هستم...این دو روز دلگیر غمگین را که صدای مسجد نزدیکمان خنج به دلم میزند...
سادات اما دلش به رفتن نبود و تا لحظه ی آخر دل از آماده کردن غذا برای من نمیکند...هر طور بود راضی به رفتنش کردم هرچند انقدر وابسته اش شده ام که ته دل من هم به رفتنش نبود...مادرم زن عجیبیست...نه از آن نوع اعجابی که تمام مادران دارند...عجیب بودنش خاص خودش است و من امشب توی دفترچه ام نوشتم تمام عمرم را به این زن بدهکارم...یک جایی جمله
هر کسی به ما می‌رسید، سعی داشت به مادرم کمک کند که بیاید روی پله برقی. حالا من، دخترش کنارش ایستاده‌ام، مدام هم می‌گویم که نیازی نیست، استرس ندهید، خودشان بلدند، هولشان نکنید، شما بفرمایید بروید، اما باز هم گوش کسی بدهکار نیست. همه متخصص سوار کردن آدم‌ها بر پله برقی شده‌اند! یک پیرمرد در حالی که می‌گفت "نترس، نترس، بیا" آمد کنارمان و یک لحظه ترسیدم بیاید دست مادرم را بگیرد ببرد روی پله! :))) یک پیرزن هم مادرم را کنار زد و گفت "ببین، منو ببین

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

needinfo